
روایت تصویری ۴۰ سال عشق حسن مشکینفام
در آیینی فرهنگی از کتاب دوجلدی «سالهای عکاسی» اثر حسن مشکینفام رونمایی شد؛ روایتی تصویری از ۴۰ سال زیستن در میان نور و سایه، و ثبت چهرههایی که فرهنگ و هنر این سرزمین را جان بخشیدهاند.
این اثر شامل بیش از ۲۰۰ پرتره از شخصیتهای نامآور ایران در رشتههای گوناگون و یادداشتهایی از دیدار با آنان است که حاصل ۴۰ سال فعالیت حسن مشکینفام، نقاش، عکاس و پژوهشگر، به شمار میرود.
در این کتاب، عکسها، طرحها و یادداشتهایی از چهرههایی چون احمد شاملو، سیمین دانشور، احمد محمود، هوشنگ گلشیری، سیروس پرهام، صادق همایونی، منصور اوجی، مرتضی ممیز، محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی، جواد معروفی، محمد بهمنبیگی، احمدرضا احمدی، عباس کیارستمی، عزتالله انتظامی، ناصر تقوایی و رضوی سروستانی گرد آمده است؛ مجموعهای که کتاب را به گزارشی مستند از زندگی فرهنگوران ایران در چهار دهه گذشته تبدیل کرده است.
«سالهای عکاسی» روایتِ زیستن در میان نور و سایه است
در آیین رونمایی از کتاب «سالهای عکاسی»، کوروش کمالی سروستانی، رئیس دانشگاه حافظ، در سخنانی گفت: سالهای عکاسی زاده شد تا حسن مشکینفام در شبی خوش و در حضور یاران همدل، ذات هنر و مانایی آن را در قابی از کتاب برایمان به تصویر کشد.
او با اشاره به جایگاه هنری مشکینفام افزود: حسن مشکینفام، هنرمند توانمند این سرزمین، کوشیده است تا هر آنچه را نقشِ زیبایی است از نوعی دیگر به خوانندگان و بینندگان این اثر هنری بنماید. در گوشهگوشه این گنجینه هنر، یادمانهایی از انسانهایی ویژه نهفته است؛ گویی در تالار تاریخ عبور میکنی و شگفتا که هر آنچه نقش زیبایی است، توشه خود مینماید.
کمالی سروستانی در ادامه تصریح کرد: کتاب سالهای عکاسی نه تنها گردآورده تصویرهاست، بلکه سرگذشتِ یک نگاه است؛ نگاهِ هنرمندی که سالهاست در میان نور و سایه، میان خاطره و حقیقت، به جستوجوی معنایی دیگر از زیستن برخاسته است. هر صفحه از این کتاب، دریچهای است به درونِ جانِ هنرمندی که با دوربین خویش نه فقط تصویر، که لحظهای از هستی را ثبت کرده است. گویی عکاسی او نوعی «ادبِ تصویر» است؛ او میداند کجا باید خاموش ماند، کجا باید نور را به سخن آورد و کجا باید در سکوت، معنا را جاری کرد.
مدیر دانشنامه فارس با تأمل بر ماهیت هنر عکاسی گفت: هنر، بهویژه عکاسی، در روزگار ما دیگر تنها بازتاب جهان بیرون نیست، بلکه تلاشی است برای فهمِ جهانِ درون. هنرمند، در میان انبوه تصویرها و واژهها، میکوشد معنایی یگانه بیابد؛ معنایی که بتواند در چشم مخاطب، در نگاهِ اندیشمند و در دلِ احساسپذیر انسان معاصر زنده بماند. مشکینفام، هنرمندی است که تصویر را به مثابه زبانِ دل، و عکاسی را به مثابه تأملی اندیشگانی میشناسد. برای او، عکاسی نه تنها ثبتِ واقعیت که آفرینشِ دوباره حقیقت است. در نگاهش، هر تصویر نوعی بازآفرینی است، نوعی ترجمانِ شاعرانه از جهانِ محسوس.
کمالی سروستانی ادامه داد: دیرگاهی است که او با صبوری و عشق، از قابِ کوچک و محدود دوربین، جهانی بزرگ و نامحدود ساخته است. او میان نور و سکوت، داستانِ انسان را روایت میکند؛ انسانی که در گذرِ زمان، در میانِ خاطرهها، در سایه دیروز و روشناییِ امروز، به جستوجوی خویشتن است.
او با اشاره به ماهیت درونی این کتاب خاطرنشان کرد: سالهای عکاسی را میتوان به مثابه دفتر خاطراتی تصویری خواند؛ دفترِ زیستنِ هنرمندی که در هر تصویر، بخشی از وجود خود را نهاده است. در این کتاب، عکسها تنها اسناد بصری نیستند، بلکه نشانههای عاطفی و معناییاند؛ نشانههایی از رنج و امید، از اندوه و شادمانی، از تداومِ ایمان به زیبایی.

این پژوهشگر تأکید کرد: در جهان امروز، که سرعت و سطحینگری بسیاری از جلوههای عمیق انسانی را در خود فرو میبرد، هنرمندانی چون مشکینفام همچون پناهگاههای معنا هستند. آنان با هنر خود یادآور میشوند که هنوز میتوان در میان این غوغای تصویرها، نگاهی آرام و صادقانه داشت؛ نگاهی که از دلِ فرهنگ و تاریخ و از بطنِ تجربههای انسانی برآمده است.
او درباره رسالت فرهنگی مشکینفام گفت: حسن مشکینفام از نسل هنرمندانی است که هنر را تنها وسیلهای برای بیان تاملات فردی نمیداند، بلکه آن را رسالتی فرهنگی میداند. او در هر پروژه و هر قاب، کوشیده است پیوندی میان گذشته و حال، میان فرد و جمع، میان زیبایی و واقعیت، برقرار کند. از اینرو، آثارش نه فقط در حوزه هنر عکاسی، که در پهنه فرهنگ و اندیشه ایرانی معنا مییابند.
کمالی سروستانی با نگاهی فلسفی به مفهوم زمان در آثار مشکینفام افزود: در نگاه او، هر تصویر دریچهای است به زمان. زمان در عکاسیِ مشکینفام نه خطی است و نه ایستا؛ بلکه جریان دارد، تنفس میکند و با مخاطب سخن میگوید. شاید بتوان گفت که در آثار او، زمان به شکلی شاعرانه حضور دارد؛ چونان شعری که وزنش را میتوان در سکوت احساس نمود. در واقع، این کتاب نوعی دعوت است به تماشای زمان، به دیدنِ لحظههایی که در ظاهر ساده و گذرایند، اما در عمق خویش معنایی جاودانه دارند.
او با تحلیل نگاه هنری مشکینفام خاطرنشان کرد: هنر مشکینفام، هنرِ دیدن است؛ دیدنی فراتر از ظاهر. او به ما میآموزد که چگونه در خطوطِ ساده چهرهای کهن، در پرتو نوری کمرنگ بر دیواری خاموش، یا در چشمهای انسانی غریب، معنایی از زیستن و بودن را بازشناسیم. چنین است که عکسهای او از سطحِ تصویر به عمقِ تجربه میرسند؛ از مشاهده به تأمل، از حس به اندیشه.
این نویسنده و پژوهشگر یادآور شد: در عکاسی او، مکانها و چهرهها صرفاً موضوع نیستند، بلکه حاملِ روایتند. هر عکس، قصهای در خود دارد؛ قصهای از انسان، از زمان، از بودن و این همان چیزی است که عکاسی را از سطحِ مستند به مرتبه هنر میرساند. در عکسهایش، انسان نه سوژه مصرفی تصویر، که موجودی اندیشنده و رنجکشیده است. چهرههایی که او ثبت میکند، اغلب آرامند، اما در پسِ آن آرامش، اندوهی لطیف و تأملی عمیق نهفته است. گویی در سکوتشان هزار سخن ناگفته دارند؛ سخنانی پنهان در قاب تصویری از احمد شاملو تا جواد مجابی، از منصور اوجی تا سیمین بهبهانی، از هوشنگ مرادی کرمانی تا عباس معروفی، از محمدحسن لطفی تا محمد بهمنبیگی و صادق همایونی و حسن امداد و عباس کیارستمی و جواد معروفی و محمدرضا شجریان و محمدرضا لطفی و صدها نادره دیگری که در این جهان خاکی بهواسطه هنر و انسانیت خویش در فرصت کوتاه عمر، خوش درخشیدهاند.
کمالی سروستانی با اشاره به مضمون فرهنگی کتاب تصریح کرد: این کتاب، در حقیقت، گزیدهای از سالهای زیستن با هنر است؛ سالهایی که هر یک در صفحهای از این مجموعه تجلی یافتهاند. بر پیشانی قاب این کتاب، چهرههای شعر و داستان و موسیقی و هنر و خوشنویسی و عکاسی و هنرهای نمایشی و هنرهای تجسمی از نقاشی تا گرافیک و مجسمهسازی خوش نشستهاند. نام کتاب نیز بهدرستی بر همین معنا دلالت دارد؛ سالهای عکاسی، یعنی سالهای زیستن در میان نور و سایه، در میان عشق و رنجِ آفرینش.
او همچنین گفت: برای شناخت مشکینفام، باید فراتر از قابها رفت. باید نگاهش را دید، نه فقط عکسهایش را. باید به سکوت او گوش سپرد، سکوتی که در عمق هر تصویر موج میزند. او از آن دسته هنرمندانی است که بیش از آنکه سخن بگویند، مینگرند؛ و بیش از آنکه بخواهند تأثیر بگذارند، میکوشند حقیقت را بیابند.
این چهره فرهنگی با اشاره به اصالت آثار مشکینفام خاطرنشان کرد: در فضای فرهنگی امروز ایران، که هنر گاه به عرصه نمایش و رقابت بدل شده است، آثار مشکینفام یادآور نوعی اصالت است. او به ما نشان میدهد که هنوز میتوان در دلِ هنر، صمیمیت و تفکر را با هم جمع کرد؛ هنوز میتوان از زیبایی سخن گفت، بیآنکه به سطح لغزید.
او در ادامه گفت: شاید راز ماندگاری مشکینفام نیز در همین باشد: در صداقتِ نگاه، در ایمانی آرام و عمیق به هنر، به انسان و به فرهنگ. در این سالها که او عکاسی کرده، در واقع لحظههایی از حقیقت را نگاه داشته است؛ لحظههایی که اگر او نبود، شاید در گذرِ زمان فراموش میشدند. از اینرو، سالهای عکاسی تنها کتابی از عکسها نیست؛ کتابی است از دیدن، از درنگ، از تأمل؛ کتابی که مخاطب را به سفر میبرد، سفری در خاطره، در تاریخ، در فرهنگ و در انسان.
کمالی سروستانی سخنان خود را با ستایش از کوشش و عشق مشکینفام به عکاسی به پایان برد و گفت: و چه زیباست که امشب، در این مجلسِ فرخنده، از کتابی سخن میگوییم که در آن، هنر و اندیشه، احساس و پژوهش، گذشته و حال، دست در دست هم دادهاند تا از زبانِ تصویر، روایتی انسانی و فرهنگی بیافرینند. و حسن مشکینفام با همه داشتهها و با رنج و عشق این گنجینه را آراسته است. باید همتش را ستود و حضورش را مغتنم شمرد تا در روزگاری نه چندان دور، این سرزمین آراستهتر شود به عشق. ماندگاری، پایداری و پویاییاش را آرزومندیم.

روایت ۴۰ سال عشق حسن مشکینفام به چهرههای فرهنگ و هنر ایران
همچنین حسن مشکینفام در سخنانی از انگیزههای خود و روند شکلگیری چهلساله این کتاب گفت و بیان کرد: عشق و علاقه به هنرهای هفتگانه و پژوهشگران و مترجمان برجسته، من را بر آن داشت که برای ادای دین به آنها و همنشینی دلانگیز با این بزرگان با دوربین شهرها و خانهها و کوچهها را درنوردم و لحظهای از زیبایی زندگی این بزرگان را ثبت کنم.
موسس اولین موزه خصوصی هنرهای تجسمی در ایران افزود: پس از چاپ مجموعه دایرةالمعارف تصویری از چاپ و چاپخانه و نشر و روزنامه بر آن شدم که پرتره ۲۰۰ شخصیت نامآور فرهنگ ایرانزمین را به همراه خاطرات، طرح و عکس آنان تدوین و منتشر کنم.
در این نشست که با نمایش دو مستند کوتاه درباره کتاب و فرهنگورانی که با آنها گفتوگو شده است همراه بود، همچنین محمد کشاورزی از خاطرات و همکاری خود با مشکینفام گفت و علیرضا عطروش هنرمند نقاش درباره چندوجهی بودن شخصیت و فعالیتهای مشکینفام نکاتی را بیان کرد.


انتهای پیام
منبع



